سعيد قره خاني



 

 

در پایان یکی از اپیزودهای فیلم تصنیف باستر اسکروگز»، مرد جوان اعدامی به پیرمرد کناری که بسیار آشفته است و ترس از مرگ امانش را بریده، لبخندی از سر بی خیالی می زند و می پرسد: دفعه ی اولته؟!» و پیرمرد متعجب از چیزی که شنیده، برای چند ثانیه مکث می کند و گریه اش بند می آید.مرد جوان قصه ما، پیش از این هم پای چوبه دار رفته اما نجات پیدا کرده بود. برای همین آسوده خاطر بود که پای چوبه رفتن به معنای پایان زندگی اش نیست. فریبی رهایی بخش در ذهنش نشسته بود. اما پیرمرد چنین تجربه ای نداشت. می دانست که این اولین و آخرین باری خواهد بود که اعدام می شود. می دانست حقیقت مرگ شوخی بردار نیست. 
این فریب های آرامبخش، گاهی نجات مان می دهد. گاهی دلهره لحظه را می گیرد و آخرین ثانیه های مان به لذت بردن از آنچه در لحظه می بینیم می انجامد. مرد جوان در کمال آرامش به جمعیتی که به نظاره آمده اند نگاه می کند و در میان آنها، دختر جوان و زیبایی را می بیند که نگاهش می کند.  زیر لب می گوید : چه دختر خوشگلی !» این صحنه دلربا آخرین تصویری است که می بیند و بعد تمام.
تمام زندگی همین خودفریبی های کوچک است که باعث می شوند از آنچه داریم لذت ببریم. برای آن مصیبت نیامده اشک نریزیم و از بودن در هر شرایطی لذت ببریم. شاید این بار هم جان سالم به در بردیم، شاید هم به در نبردیم اما تا ثانیه آخر زندگی کردیم و آخرین تصویری که دیدیم، زیباترین چیزی بود که می توانستیم داشته باشیم.شاید فریب هم همیشه بد نیست. خصوصا در موقعیتی که انتخابی جز این نداری که خودت را آرام کنی تا بگذرد. بگذرد و تمام شود.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اعتراضات اخیر و ضرورت جراحی اقتصاد ایران مهندس امیرحسین امیری میجان مجله صنعت تو escapecube جامع دانش طلا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد گروه صنعتی نوین nasim95 اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها سلیس نیوز